فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

خرید کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • خریدن وسیه‌ای
  • فونتیک فارسی

    kharid kardan
  • فعل لازم
    to make a purchase, to purchase, to buy, to trade, to shop, to deal, to market, to transact
    • - او به‌عنوان یک شخص خوش‌گذران روزهایش را با خرید کردن سپری می‌کرد.

    • - As a butterfly, she spent her days shopping.
    • - از کجا می‌توانم بلیط خرید کنم؟

    • - Where can I buy a ticket?
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت خرید کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرید کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرید کردن

پیشنهاد بهبود معانی